چه خوب که اصلاح طلبانی چون خانم هدایت هم سرانجام فهمیدهاند که نظام اصلاح پذیر نیست. امیدوارم که ایشان بر این نظر خود بماند و در انتخابات بعدی فیل شان یاد هندوستان "انتخاب میان بدوبدتر" نکند. اما چند نکته درباره اصلاح طلبانی مانند خانم هدایت. 1 https://twitter.com/HedayatBahare/status/1304802589167562755">https://twitter.com/HedayatBa...
انسان خطا میکند و میتواند نظر خود را تغییر دهد. اما نه شهروندان عادی که از سر ناچاری به این و آن رای داده اند بلکه کسانی که به عنوان فعال سیاسی در انتخابات شرکت، در فضای عمومی دیگران را به شرکت در انتخابات تشویق کرده و اکنون تغییر نظر دادهاند، توضیحاتی به جامعه بدهکارند. 2
خانم هدایت میگوید اصلاح ناپذیری حکومت "مدتهاست" روشن شده. مدتها یعنی چند ماه، چند سال؟ آیا این امر سال 94، هنگامی که از زندان و به گفته خود با "دست لرزان" به کسانی مانند ریشهری و دری نجف آبادی رای میداد، برایش روشن نشده بود؟ سال 96 چه؟ و اگر نشده بود، چرا؟ 3
رفتار حکومت چه تغییر چشمگیری کرده که او را به تغییر نظر خود وادار کرده است؟ آیا پیش از این بی گناهان اعدام و سر به نیست نمیشدند؟ چه شد که دوزاری او به ناگهان افتاد؟ با چه استدلالی تا چند سال قبل بر اصلاح پذیری نظام اصرار میورزید و چرا دیگر آنها را موجه نمیداند؟ 4
اینها پرسشهایی هستند جدی و نه شعاری. کافی نیست که فعالان سیاسی (و نه شهروند معمولی) نظر خود را تغییر دهند. این تغییر نظر باید با انتقاد کنش های گذشته همراه باشد. نه به این دلیل که دل کسانی که با نظر پیشین ایشان مخالف بوده اند خنک شود بلکه برای جلوگیری از تکرار اشتباه در آینده. 5
خانم هدایت دو روز پیش از این که از اصلاح ناپذیری حکومت سخن بگوید از "میثاق" خود با میر حسین موسوی نوشته است. به گفته هدایت موسوی، این "جوان انقلابی" و "نخست وزیر جوان" (که البته در دهه 60 مردی بود 40 ساله!) نقشی در کشتارهای دهه 60 نداشته و "دیگرانی" این کشتارها را رقم زده اند. 6
آقای موسوی به عنوان کسی که در دهه 60 (و پس از آن) پست های کلیدی در نظام ج.ا. داشته در تثبیت حکومت و تسهیل کشتارها و پنهان کاری ادامه دار جنایت علیه بشر سیهم بوده و باید درباره جنایات دهه 60 در دادگاهی عادلانه پاسخگو باشد. 7
رای دادن به و میثاق بستن با آمران و همدستان جنایت (به هر دلیل و نیت و با هر دست و دل لرزان) فقط یک تصمیم سیاسی نیست. این تصمیم خواسته و ناخواسته از قباحت جنایت در نظام ارزشی جامعه می کاهد، به عادی سازی جنایت کمک کرده و از همه مهمتر راه را بر تکرار جنایت در جامعه هموار می کند. 8
مادامی که جدی و بی رحمانه از گذشته خود انتقاد نکنیم، در بر همین پاشنه می چرخد و سی سال بعد کسان دیگری با نگاه به اعدام های امروز با استدلال هایی نخ نما این و آن مقام حکومتی را تبرئه خواهند کرد که "نمی دانست" و "کاری از دستش بر نمی آمد" و "در مجلس خصوصی انتقاد هم کرد". پایان