امیدوارم که چند روزدیگر بتوانم اولین رشته درباره کربلای 5(پیش از عملیات) را منتشر کنم. اما بگذارید با یک مثال کوتاه نشان دهم وقتی می گویم "محسن رضایی و سازمان آماتوری زیر دست اش بزرگترین تلفات نظامی 500 سال اخیر را به ایران وارد کردند"، منظورم از کلمه "آماتور" چیست.
موضوع این رشته کوتاه درباره ی «ساعت شروع» عملیات کربلای 5 است که 2 بامداد روز 19 دیماه 1365 -45 دقیقه پس از غروب ماه- تعیین شده بود. البته چون حرکت نیروها به سمت خط دشمن از ساعتهای 18 تا 21 شب 18 دیماه آغاز می شد، گهگاه در بعضی جاها صحبت از روز 18 ام هم می شود.
راه غلبه حرفه ای به آن استحکامات تسخیر ناپذیر دور زدن ومانور است، اما حتی درصورت ناگزیربودن حمله از روبرو معمولا باتمرکز آتش تهیه بسیار سنگین و سپس ترکیب زرهی ومهندسی(که با حمل سیم چین وانبردست خیلی فرق دارد) موانع روبرو و خط رادر هم می شکنند،تا مکانیزه سرازیر شده و نفوذ کند.
اما خوب این مسایل دون شان آقایان پاسدار و زیادی دست و پاگیر و کلاسیک بود و روش شکستن خط، حمله یک موج انسانی بی شمار بود که بتواند با دویدن چند صد متر آخر، دفاع دشمن را اشباع کرده و نفوذ کند.اما مقابل خاکریز عراقی ها بین 150 تا 300 متر موانع قرار داشت تا موضوع "دویدن" منتفی شود.
در کربلای 5 تقریبا تمامی مسیرهای منتهی به خطوط دشمن در کیلومترها آبگرفتگی باعمق 50 سانت تا 2 متر بود و به غیر از سنگرهای کمین،ردیف های دیگری ازموانع وغیره هم موانع به عمق150 تا 300 متر درست مقابل خط اول عراق وجود داشت.راه حل اختراعی نوعی شعبده بازی بود که قبلابا...
موفقیت نسبی(والفجر 8) و شکست هولناک(کربلای 4) امتحان شده بود:یک دسته غواص خود را بدون دیده شدن به موانع نزدیک کنند و بی سر و صدا آنها را بازکرده جلو رفته و بعد از فاصله نزدیک حمله کنند و بقیه پشت سرشان بیایند به امید آنکه تیربارچی عراقی فرصت کشتن همه را نیابد.
خوب تصور کنید که اگر زیرنور مهتاب درداخل آب چیزی تکان بخورد برای کسی که روی خاکریز به سطح آب نگاه می کندبه دلیل امواج تولیدی چقدر واضح است.برای همین قرار بود غواص ها تا غروب ماه در 1:15 به پشت موانع خط دشمن رسیده و (45 دقیقه بعد ازغروب ماه صبرکرده) وازآنجادرتاریکی مطلق حمله کنند.
این نکته را هم یادم رفت بگویم که ماه آن شب 9 روزه (5 روز قبل از ماه شب 14 بود!). البته همانطور که بزودی نشان خواهم داد، هدف اول کربلای 5 استفاده از "نیروی مصرف نشده" در کربلای 4 به هر قیمت بود و به همین دلیل نمی توانستند منتظر زمان بهتری بمانند.
این را هم به خاطر داشته باشید که این غواصان خط شکن، از تفنگداران دریایی خودمان(ناخداصمدی مثلا) یا سیل تیم نیروی دریایی آمریکا نیامده بودند و به دلیل قتل عام شدن گردانهای غواص در کربلای 4 که خودآنها هم آموزش و گزینش بیش از چندماهه نداشتند، ظرف دو هفته به سرعت سرهم شده بودند.
مثلا در لشکر10سیدالشهدا در دو هفته بین کربلای 4 و 5 روزی 4 ساعت و در روز 17 دیماه 8 ساعت آموزش دادند و گفتند اینها آماده شدند. برای دیده نشدن درعمقهای کم هم راه حل های من درآوردی مثل حرکت نشسته و ... پیشنهاد شده بود.
غروب روز 18 ام( 8 ژانویه 1987) ظاهرا کسی درلشکر19 فجراحساس می کند که یک چیزی درست نیست:هوا زیادی روشن است!زمان طلوع وغروب ماه را ظاهرا از جداولی خوانده (که خواهم گفت کار اشتباهی است) و عملیات برآن اساس طرح شده بود. به تصاویر زیر نگاه کنید تا متوجه اشتباه هولناک بشوید:
ظاهرا نوابغ طراح کربلای 5 در خواندن جداول دقت نکرده بودند که درست است که ستون ساعت غروب ماه درروز 18 ام بعد از ستون طلوع نوشته شده است ولی آن غروب مربوط به طلوع روز 17 ام بوده، در بامداد 18 ام اتفاق افتاده وتمام شده رفته و وزمان غروب ماه را باید از روز 19 دیماه می خواندند!
فراموش نکنید ما درباره عملیاتی با حداقل 16 لشکر و 6 تیپ مستقل(درعمل بیش ازآن بوده) 200هزار نفر نیرو صحبت می کنیم و فقط در همان شب اول، عناصری از 6 لشکر(حداقل 30 تا40 هزارنفر) جانشان را کف دست گرفته و به امید تاریکی مطلق در زمان حمله به سمت خطوط عراقیها در حرکت بودند.
زمان واقعی غروب مهتاب در بامداد 19 دیماه روی 5 ضلعی برابر ساعت 2 و 18 دقیقه بامداد-18 دقیقه پس از ساعت حمله- بود. این پیچیده ترین عملیات سپاه بود که در سال شش ام جنگ بعد از مثلا کسب تجربه در طراحی واجرای بیش از 40 عملیات و به کشتن دادن ده ها هزار نفر اتفاق می افتاد.
چنین اشتباهی در تعیین ساعت عملیات، حتی در سطح تیپی که در ستادش 5 ستوان یک-دانشکده افسری رفته- داشته باشد قابل تصور نیست. اینجا ما نه حتی ازلشکر(سه تیپ) یا قرارگاه(Corp اینجا کربلا با 6 لشکر) بلکه قرارگاه مادر (Army خاتم الانبیا با 16 لشکر) حرف می زنیم.
بعد از طرح این موضوع ازسمت لشکر فجر،کل قرارگاه کربلا و حتی رده های بالاتروتاحدی لشکرهای دیگر به هم می ریزند و اگر مرگ و زندگی ده ها هزار نفر به آن وابسته نبود، واکنش ها می توانست تا سالها دستمایه طنز باشد. به هرحال رویکرد فرمانده قرارگاه(غلامپور) انکار و دعا برای غروب ماه بود!
این موضوع بخش عمده ای از مباحث بین فرماندهان در ساعات منتهی به عملیات را که بالاخره کدام درست است را دربرگرفت. مهمترین چیز آن بود که همه بایدباهم به پشت خط دشمن رسیده وحمله می کردند گرنه درصورت شروع ناهماهنگ با هوشیاری دشمن، نیروها امکان بازکردن معابر را نمی یافتند.
وضعیت وخیمی بود و با رهایی نیروها از خط و حرکت به سمت خطوط دشمن در روشنایی مهتاب وضع خوب به نظر نمی آمد. حتی فرمانده یکی از لشکرها(41 -قاسم سلیمانی) تقاضای عجیبی مثل «بازنگری در وضعیت مهتاب» را ازقرارگاه کربلا طلب می کرد(کره ماه را زودتر پایین بکشند؟)
اما حدس می زنید چه اتفاقی افتاد؟ بله: ساعت 55 دقیقه بامداد لشکر 19 فجر-فرمانده نبی رودکی نماینده آتی شیراز- همان لشکری که متوجه داستان شده بود، به عنوان اولین(زرنگترین؟) لشکر در شمال 5 ضلعی با عراقی ها درگیر می شود و این وضعِ همه را به هم می ریزد.
قاسم سلیمانی لشکر 41 در ساعت 1:10 به قرارگاه پیغام می دهد:« کی درگیر شده؟ ما هنوز یک ساعت وقت می خواهیم برای رسیدن به دشمن». و غلامپور فرمانده قرارگاه برای دلداری دادن اش می گوید:«ببین قاسم کسی درگیرنشده، فقط یک کمی بوارین-تک انحرافی 15 کیلومتر جنوب شرقی- درگیر شده است».
از آن طرف، وخیم ترین ومهمترین محور به لشکر10 سیدالشهدا(علی فضلی:سرکوبهای سال 88) واگذارشده که بایدجاده را با تک جبهه ای باز کند واوهم باشنیدن درگیری در سمت راست چهل دقیقه زودتر(1:20)، فرمان حمله را درحالی می دهد که در معبر اصلی فقط3ردیف از 8 ردیف سیم خاردار باز شده بود.
این واقعه اشتباه ساعت، البته مربوط و تاثیرگذار بر دو روز اول کربلای 5 است که می توان بدون اغراق گفت که از موفق ترین روزهایش بودند. اشتباهات اصلی استراتژیک و خیلی بزرگتر بودند. البته لشکر10 بافشاربالادست تا صبح چندین گردان رادرچرخ گوشت می ریزد وموفقیتی کسب نمی کند:
و ما از تلفات دقیق (واقعی و نه اعلام شده ی رسمی) نیروهای لشکر 41 سلیمانی اطلاعی نداریم ولی ظاهرا آنها به نحو فجیعی قلع و قمع می شوند (تا اینجا که با قاسم سلیمانی آمدید ، حججی را هم به خاطر بیاورید) وتازه این ماجرا شروع خوب کربلای ۵ بود.
جیمز اگیت منتقد و وقایع نگار شهیر بریتانیایی جمله معروفی دارد که در اینجا به خوبی صدق می کند: حرفه ای کسی است که می تواند کارش را حتی وقتی دوست ندارد درست انجام بدهد؛ آماتور کسی است که حتی وقتی خیلی هم مشتاق به انجام کاری است از انجام اش ناتوان است/تمام.
تکمیلی 2: اگر گمان می کنید که پس از گذشت 32 سال یکنفر دربین فرماندهان سپاه پاسداران اشاره ای کردند که غروب ماه در بامداد 19 دیماه 1365 ساعت 1:15 دقیقه نبوده است و اشتباهشان صدها نفر را به کشتن داده، بیشرمی شان را دست کم گرفته اید.
تکمیلی 3:درچنین سطحی استفاده از جدول با منبع خارجی به جای استفاده از ماشین حساب هم اشتباه است، چرا که حتی جدولی که برای شهر نزدیک محاسبه شده می تواند(مثل همین مورد کربلای 5) 5 تا 10 دقیقه خطا داشته باشد. البته در ستاد قرارگاه مادر باید همه جور متخصصی(بویژه بیربط) دردسترس باشد.
تکمیلی 4: درضمن عامل تصمیم گیری برای تاخیر یک روزه ی عملیات که از 17 دیماه(بامداد 18) به 18 دیماه (بامداد 19) منتقل شد، آن بوده است که کسی گفته دوغروب 17 ام و 18 ام فقط 5 دقیقه اختلاف دارند. اختلاف زمانی واقعی آنها نزدیک به یک ساعت بود.
تکمیلی 5: کربلای 5 نبرد سامه و کورسک و چالدران جدید ماست. باید تا سالها و دهه ها درباره اش نوشت. و البته بازخوانی و تلاش برای دیدن ابعاد نادانی و بی مسوولیتی نهفته در پشت آن در تمامی سطوح به شدت به روان آدمی آسیب می زند. بویژه آنکه سکان کماکان در دست همان آماتورهاست.
You can follow @SnakeDocTop.
Tip: mention @twtextapp on a Twitter thread with the keyword “unroll” to get a link to it.

Latest Threads Unrolled: