پایان عصر گلوبالیسم :
هنوز آخرین گلوله نبرد واترلو شلیک نشده و شکست ارتش امپراطوری فرانسه مسجل نشده بود که یک‌ پیک از سوی فرمانده کل ارتش انگلستان یعنی ژنرال ولینگتون به لندن اعظام شد تا خبر پیروزی رو بر فرانسه اعلام‌ کنه اما مقصداین پیک نه به دربار و ساختمان نخست
وزیری،که کاخ سرناتان میرروچیلد بود.پیک یک روز کامل زودتر از پیک رسمی به لندن رسید و ناتان میر اول وقت به ساختمان بورس لندن رفت ، به ستونی تکیه داد و به کارگزارانش گفت که تمام سهام دولتی وی را که در اختیار داره بفروشند . با اینکار تمامی سرمایه داران فهمیدند حتماً انگلستان در نبرد
شکست خورده و به زودی با اعلام رسمی خبر سهام همگی نابود خواهد شد ، پس همه هجوم آوردند تا سهام خودشونو بفروشند و به سرعت قیمت سهام شکست و ثانیه به ثانیه قیمتها سقوط کرد . درپایان روز ناتان دستور داد تا کلیه سهام موجود بازار را بخرند . روز یعد خبر رسمی پیروزی نبرد واترلو
رسماً اعلام شد و سرمایه ناتان مِیر روچیلد یک شبه چندین برابر شد . هنوز همون ستونی که روچیلد بهش تکیه داد و دستور فروش سهامش رو داد در ساختمان بورس لندن هست و معروفه به ستون روچیلد ‌.
روچیلدها (شامل همه برادران) از همون زمان افتادند دنبال پروژه جهانی کردن اقتصاد
پروژه ای که از ۱۸۱۵ تا ۱۹۸۰ میلادی یک‌تفکر بود که روز به روز پرورش یافت و بالید تا در سال ۱۹۸۰ توسط رونالد ریگان و مارگارت تاچر عملاً استارت زده شد . طرحی که جهان را به سمت نابودی و از هم گسیختگی برد .
گلوبالیسم چگونه پروریده شد ؟
گلوبالیستها از اوایل قرن
بیستم با حمایت و‌ پرورش و حمایت از کمونیسم دست به پرورش و تکثیر اندیشه جهان وطنی زدند . جهان وطنها با شعارهای دهان پر کن و احمقانه ، اما زیبا و عوام فریب
چندین نسل رو به دنبال خود کشیدند ، هر روز اسمی تازه برای تفکراتشون اختراع کردند ، میلیاردها دلار توسط روچیلدها
و راکفلرها و دیگر اعضاء کلوپ بیلدربرگ و روم در موسسات تحقیقاتی و فرهنگی مانند بنیاد راکفلر و اَسپن و .... هزینه شد تا فلسفه برای این تفکر تدوین و همه گیر بشود .
از هنر مدرن بگیر تا کمونیسم و سینمای رئالیستیک و موج نوی فرانسه و .... همه در خدمت این تفکر بود ، اما چیزی
که برای حامیان مالی اصلی این تفکر مهم بود اقتصاد بود و پول .
گلوبالیسم چگونه جهان را به ویرانه تبدیل کرد ؟
گلوبالیستها پس از جا اندازی تفکر جهان وطنی ، دست به تقسیم کار جهانی زدند .
در این جهان جدید ابتدا نیاز به یک کارگاهی بود تا تمام مایحتاج جهان را تولید کنه
برای اینکار هیچ جا بهتر از چین نبود ، کشوری با سرمایه های عظیم انسانی ، نیروی متخصص ارزان قیمت ، زیر ساختهای مناسب اقتصادی ، منابع طبیعی (منظورمنابع زیرزمینی نیست) خصوصا‍ً رودخانه های عظیم ، مناطق آماده برای تجمعات انسانی و ....
سپس با آزادی گردش سرمایه ، تریلیونها دلار سرمایه را به این کشور منتقل و کارخانه ای برای تولید مایحتاج تمام جهان درست کردند در پایان سهم تعدادی دیگر از کشورهای جهان شد تامین انرژی برای این کارخانه عظیم .
در مرحله بعد با دراختیار گرفتن صندوق بین المللی پول و بانک جهانی سیاستهای تبیین شده در محافل سری مانند کلوپ بیلدربرگ را به کشورهای جهان دیکته کردند . حتی کار رو به جایی رسوندند که انجام کمکهای اقتصادی یا پرداخت وامهای اقتصادی را منوط به اجرای سیاستهای دیکته شده خود کردند .
نتیجه اینکه طی ۳ دهه قریب به اتفاق کشورهای جهان ۲ نمود بروز دادند .
۱. در ظاهر سطح رفاه و درآمد ملی کشورها بالا رفت ، اما در باطن این کشورها این سطح از استاندارد را به بهای مغروض شدن و قرضهای سنگین مالی به دست آوردند .
۲. تعدادی از کشورها بخاطر در اختیار داشتن
منابع انرژی جهانی ثروتمند بودند ، برای به زمین زدن این کشورها نیاز بود تا یکی دو دولت ایدئولوژیک و تروریست پرور را در منطقه آنها قرار بدهند تا ثروت آنها برای دهه ها به یغما بره .
دسته سوم کشورهای کمونیستی بودند که با سقوط شوروی عملا اوراق شده و چیزی از آنها باقی نماند
اما در این میان کشوری که ضربات مهلکی خورد آمریکا بود تا پیش از ظهور پدیده گلوبالیسم آمریکا ۲ نقش را همزمان اجرا میکرد ، هم اطاق فکر جهان بود و تولید تکنولوژی و علم میکرد ، هم کارگاه جهان بود و به تنهایی بخش اعظم مایحتاج جهان را تولید میکرد . گلوبالیسم بخش دوم را از آمریکا گرفت
و تنها بخش اول را در اختیار آن باقی گذاشت ، طی ۳ دهه تمام صنایع بزرگ
از آمریکا خارج شدند ، دیترویت که زمانی مرکز مهم تولید اتومبیل در جهان بود متروکه شد و تمام تولید کنندگان بزرگ ، کارخانه های خود را به مکزیک منتقل کردند . صنایع الکترونیک و کامپیوتر آمریکا که خیلیهارو یکشبه میلیاردر کرد ، به سرعت از آمریکا خارج شد و رفت به
چین و کشورهای همسایه آن ، و این میسر نشد مگر به یمن روسای جمهور عوام فریبی مانند کلینتون و اوباما و ..‌‌.
آمریکای مولد طی ۳ دهه تبدیل شد به بهشت بورس بازهایی مانند جورج شوروش و دزدان و غارتگران کشورهای دیکتاتوری مانند آقازاده های جمهوری اسلامی ، در این بین صنایع
نظامی نقش مهمی یافتند و آمریکا برای حفظ همین صنایع هم مجبور شد به دنبال جنگ در جهان بیفته .
اکنون ما درجهانی زندگی میکردیم که یک کارگاه داشت که تا چوب بستنی و تابوت هم تولید میکرد و جهانی که تمام مایحتاجش را از این کارگاه تامین میکرد اما به بهای قروض سنگین ملی و
فروش روز افزون موادخام .
و در چنین اوضاع و احوال پریشانی بود که به یکباره #ترامپ در قامت رئیس جمهور آمریکا ظهور کرد .
You can follow @Soroush72.
Tip: mention @twtextapp on a Twitter thread with the keyword “unroll” to get a link to it.

Latest Threads Unrolled: